شيخ رجبعلی خیاط می گوید: «در ایّام جوانی دختری رعنا و زیبا از بستگان،دلباخته مَنْ شد و سرانجام در خانه ای خلوت مرا به دام انداخت، با خود گفتم: «رجبعلی! خدا می تواند تو را خیلی امتحان كند، بیا یك بار تو خدا را امتحان كن!و از این حرام آماده ولذّت بخش به خاطر خدا صرف نظر كن. سپس به خداوند عرضه داشتم:«خدایا! من این گناه را برای توترك می كنم، تو هم مرا برای خودت تربیت كن!»
آن گاه یوسف گونه پا به فرار می گذارد و نتیجه این ترك گناه، باز شدن دیده برزخی او می شود؛ به گونه ای كه آنچه را كه دیگران نمی دیدند و نمی شنیدند، می بیند و می شنود و برخی اسرار برای اوكشف می شود.
منبع : كیمیای محبت، محمدی ری شهری، دار الحدیث، چاپ سوم، ص97
نظرات شما عزیزان:
برچسبها: